• مادر کپرنشین ساکن قصرشیرین : دولت یک خانه به من بدهد؛ وقتی فوت کردم از من بگیرد! و صوت گفت و گو

    رکنا: شمسی صیادی، مادری تنها و بی‌پناه در گوشه‌ای از قصر شیرین، زندگی را با دستان خالی و قلبی پر از رنج سپری می‌کند. او با سه فرزندش و دخترکی که از خاله‌اش به ارث برده، در سرپناهی که خودش ساخته زندگی می‌کند، جایی که تنها امیدش به آینده، جمع‌آوری ضایعات و دعایی است که هر شب برای آرامش فرزندانش بر لب می‌آورد. در دنیایی که هیچ دست یاری‌دهنده‌ای به سویش دراز نمی‌شود، شمسی تنها خواسته‌اش، یک سقف امن برای فرزندانش است؛ سقفی که در آن شاید طعم آرامش و امنیت را برای لحظه‌ای حس کنند.